شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
سبد خرید
علاقه مندی ها ( 0 )
 
سبد خرید
سبد خرید ( 0 )
 
صفحه اصلی
درباره رام گل
پیگیری سفارشات
اخبار و مقالات
نحوه ارسال
تماس با ما
مبانی برنامه ریزی و طراحی فضای سبز

مبانی برنامه ریزی و طراحی فضای سبز

اصول و مبانی برنامه ریزی فضای سبز

هر سرزمینی استعدادهای بخصوصی در خود نهفته دارد و شیوه معیشت و زندگی اجتماعی افراد آن نیز، در شـرایط طبیعـی، درچارچوب امكانات و محدودیتهای طبیعی شكل میگیرد. با استفاده از تمهیدات فنی، میتوان توان محیط را افـزایش داد، ولـی ایـن افزایش نیز، دارای حد و مرز مشخصی است. هر گاه این حد و مرز رعایت نشود، هم منبع مورد استفاده و هم كـل اكوسیـستمی كـه مورد بهره برداری قرار گرفته است، متلاشی خواهد شد. این شرایط، دقیقاً همان وضعیتی است كه اكثر كشورهای جهـان سـوم در آن قرار گرفته اند.

با در نظر گرفتن تواناییها و محدودیتهایی كه یك محدوده از زمین از آنها برخوردار است، مـیتـوان اقـدام بـه مكـانیـابی وبرنامه ریزی فعالیتها برای آن محدوده از زمین كرد. هر چند تنوع در عوامل زیستی، از جمله: تنوع در كیفیت یـا كمیـت منـابع آبـی، تنوع در كیفیت خاك و تنوع اقلیمی، در محدودهای از زمین كه به فضای سبز اختصاص مییابد معنادار نخواهـد بـود، امـا از ایـن راه میتوان معیارهای پایداری را در فضای سبز لحاظ كرد. بنابراین، لازم است مجموعه ای از اطلاعات كه ما را در برنامه ریزی محیطـی برای آن محدوده یاری میرساند، جمع آوری و تحلیل شود. ضروری است، توسعه فضای سبز براساس نگرشی صحیح نسبت به نیازهای زیست محیطی و اجتماعی شـهر و نیـز امكانـات و قابلیتهای شهر صورت بگیرد. در این زمینه، دو مقوله «توسعه پایدار» و «ارتقای بهره وری»، سـر لوحـه سیاسـتگـذاریهـای توسعه فضای سبز خواهد بود. به طوركلی، هدف از بهسازی و توسعه فضای سبز شهری را باید حفاظت از فضاهای طبیعی و سبز موجود، افزایش توان و بازدهی اكولوژیك، تقویت پایداری سیستمهای طبیعی و ارتقای كیفیـت محـیط زیـست در قلمـرو اكولوژیـك شهرها دانست.

برای بررسی و شناخت وضعیت موجود یك محدوده از زمین كه به كاربری فضای سبز اختصاص داده شده است، لازم اسـت كـه عوامل و نیروهای تاثیرگذار بر فرآیند برنامه ریزی در چهار زمینهی مشخص زیر، مورد توجه قرار گیرند:

1 .شناخت ساخت اكولوژیك منطقه.

2 .شناخت كیفیت محیط زیست.

3 .شناخت محیط اجتماعی و اقتصادی منطقه.

4 .شناخت ساختار و ویژگیهای سیمای محیط.

ضرورت به كارگیری برنامه ریزی در فضای سبز

برنامه ریزی زمین، به منزله فرآیندی به منظور هدایت توسعه زمین، مرتبط با منابع طبیعی و نیازهـای انـسان ، تكامـل یافتـه است در طی صد و پنجاه سال گذشته، معماران منظر و برنامه ریزان، روشی سیستماتیك برای برنامه ریزی زمـین بـه وجـود آورده انـد.

معماران منظر، به ویژه معطوف به این بوده اند كه روشهایی را بیابند تا بتوانند نیازهای مردم را برای توسعه شكلها و گونه های خاص را برای توسعه محیط طبیعی موجود و افزایش تمایل به حفاظت طبیعی در همآمیزند. به عنوان بخشی از تلاش برای پاسخگویی به نیازهای مردم، معماران منظر، حفظ و ارتقای عوامل بصری محیط زیست را حیاتی یافته اند. این امر، به نقطه اصلی نقـش برخـی از آنان، به عنوان برنامه ریزی زمین تبدیل شده است. با این حال، یك معمار منظر كارا و متخصص، به همان اندازه كه نگران جنبه هـای بصری است باید در بند تمامیت تجربه انسان در بارهی محیط و حفظ طبیعت نیز باشد.

رفاه انسان، به عنوان یكی از شاخصهای توسعه پایدار، همواره بایستی مدنظر برنامه ریزان باشد. توجه به كیفیت محیط زیـست و محافظت و نگهداری از طبیعت، تضمین كننده رفاه انسان خواهد بود، نه محدود كنندهی آن. تناقضی كه بـین تـضمین رفـاه یـا محدودیت رفاه به وجود میآ ید، ریشه در دیدگاه جامعه به محیطزیست و دیدگاه برنامه ریز به نحوهی حفاظت و یا ارتقای محیط زیست دارد.

تعریف مردم از كیفیت محیط، در طی زمان، برحسب شرایط اقتصادی و اجتماعی متفاوت بوده است و همچنین، تغییر پیدا خواهد كرد. بنابراین، تشخیص آنچه مردم میخواهند، یكی از وظایف برنامه ریز محسوب میشود. برنامه ریـزان، بایـستی مطالبـات افـراد در مورد محل سكونتشان را به سیاستها و راهبردهایی برای هدایت فرآیند برنامه ریزی تبدیل كنند. هر چند لازم است كـه افـقهـای آینده را نیز مدنظر قرار دهند. فعالیتهایی كه پایداری منابع را تحتالشعاع قرار میدهند، حتی اگر خواست استفادهكنندگان باشـد، لازم است به كار گرفته نشوند. هرچند اطلاع از خواستهای مردم، بسیار اهمیت دارد اما در مواردی كه خواستهـای آنـان بـه دلیـل مسایل فرهنگی و اجتماعی منطقی نیست و یا ناشی از عدم آگاهی آنان است، این وظیفه برنامهریـز اسـت كـه آن خواسـتهـا را بـا امكانات موجود بسنجد و فعالیتها را براساس امكان سنجی و آینده نگری تعریف كند.

تنوع فرهنگی و عوامل تشكیل دهنده محیطهای رضایتبخش كه در فرهنگهای مختلف با هم فرق میكنند؛ در برنامه ریزی زمین، تعیین كننده محسوب میشوند. به منزله یك پدیده عمومی در شهرهای امروزی، مردم نسبت به محیط اطراف خود توجـه دارند و خواهان احساس رضایت و غرور از كیفیت آن هستند.

هرچند فرآیند برنامه ریزی، ممكن است یك فرآیند هزینه بر باشد و گاهی نیز، سرمایه گذاران، تمایلی به انجام آن نداشته باشند، اما این فرآیند، چنانچه به درستی اعمال شود میتواند راه حلهـای ارزانتـر و بـا كـارآییهـای بـیشتـری را مـشخص كنـد. بنـابراین، برنامه ریزی را میتوان به عنوان روشی برای افزایش سوددهی پروژه ها عنوان كرد. همچنین، هزینه های بلندمدت مدیریتی را میتوان از این راه كاهش داد. هزینه های بلندمدت مدیریتی، در پروژه های فضای سبز، دارای اهمیت ویژهای هستند؛ چرا كه مدیریت فـضای سبز، بخشی از طراحی و برنامه ریزی آن است و تكمیل كننده هویت، عملكرد و كارآیی فضای سبز خواهد بود. از سـوی دیگـر، در پروژه هایی كه برنامه ریزی به درستی صورت نگرفته، ممكن است حوادث ناخواستهای اتفاق بیافتد كه از قبـل قابـل پـیش بینـی بـوده است. به عنوان مثال، استقرار ناآگاهانه ساختمان منطقه ای كه مقاومت خاك آن كم باشد، میتواند منجـر بـه وارد آمـدن خـسارات فراوانی شود. در برنامه ریزی، میتوان چنین مكانهایی را به فعالیتهایی كه سبكتر هستند (مثلاً فضاهای باز) اختـصاص داد. البتـه توجه به این نكته كه برنامهها بایستی توجیه پذیر باشند را نمیتوان نادیده انگاشت. توجیه اقتصادی در برنامه ریزی، همچنانكه در نتایج برنامه ریزی باید مشهود باشد، در فرآیند برنامه ریزی نیز حایز اهمیت است. نحـوه تحلیـل منـابع و اطلاعـاتی كـه گـردآوری میشوند، بسیار اهمیت دارد.

محوطه سازی و طراحی فضای سبز

 

فرآیند برنامه ریزی، باید دارای دو مشخصه زیـر باشـد: بـرای همـه دسـت انـدركـاران قابـل اجـراء باشـد و از نظـر همـه صاحبنظران، قابل قبول و معتبر باشد. برای آنكه برنامه ریزی برای محدودهای از زمین، از روندی منطقی برخودار باشد، بایـستی منابع محیطی، منابع اجتماعی و فرهنگی را مورد بررسی قرار داد.


مبانی برنامه ریزی و طراحی فضای سبز

پارامترهای اكولوژیك موثر در فرآیند برنامه ریزی برای محدودهای از زمین، باید شناسایی و مورد ارزیابی قرار گیرند. پارامترهایی چون اقلیم، منابع آبی، كل زمین، زمینشناسی و خاكشناسی، پوشش گیاهی و پراكنش جانوری، از پارامترهای اكولوژیك هـستند كـه ساختار اكولوژیك یك منطقه را شكل میدهند .

مفهوم كیفیت محیطزیست، به میزان آلاینده ها و آلودگیهای زیست محیطی توجه دارد. این عوامل میتوانند بـه عنـوان عوامـل محدود كننده در یك محدوده از زمین، مورد بررسی قرار گیرند و یا اینكه بهصورت هدف اصلی از ایجاد فضای سـبز، مطـرح شـوند.

آلودگی ها، از لحاظ منابع آلوده كننده و منابع تحت تاثیر، شدت آلودگی و راه حل های مرتفع ساختن آنها مورد توجه قرار میگیرد. در مورد محدوده هایی كه برای گذران اوقات فراغت در نظر گرفته می شوند، لازم است آلودگی صدا و تا حـد ممكـن ، آلـودگی هـوا نیـز كنترل شود. در مورد محدوده هایی كه قرار است به عنوان تودههای گیاهی در منظر سازی دخالت داشته باشند، كیفیـت آب، تـضمین كننده موفقیت یا عدم موفقیت طرح مزبور خواهد بود.

مرحله بعدی، شناخت محیط اجتماعی است. درك آنچـه اسـتفاده كننـدگان، براسـاس فرهنـگ، اقتـصاد و آگـاهی هـای خـود میخواهند، یك نكته ضروری در برنامه ریزی است.چشم اندازهایی كه در نتیجه یك برنامه ریزی فضای سبز به نمـایش گذاشـته میشوند، زمینه ساز و صحنه ساز فعالیتهای انسان خواهد بود. هر منظری براساس نحوه ارتباط مردم با محیط فیزیكی و طبیعی درگذشته، هویت پیدا میكند.

حفظ هویت منظر، بسیار حایز اهمیت است؛ زیرا منعكس كننده میراث فرهنگی و نشاندهنـده نحـوه اسـتفادهی مـردم از زمین در چارچوب محدودیتهای محیط محلی است.

برخی از این مراحل شناخت ممكن است در قالب نقشه انعكاس پیدا كنند و در مورد برخـی از مـوارد نیـز، لازم اسـت توضـیحات تفصیلی آمارها و... در شناسایی منابع به كار گرفته شوند. نحوه بهره گیری از منابع، به تواناییهای طراح فـضای سـبز بـستگی دارد.

پرداختن به موضوعات حایز اهمیت و پرهیز از سردرگمی در اطلاعات، بستگی به مهارت در برنامه ریزی دارد.

در بسیاری از موارد ضروری است كه پهنه هایی وسیعتر از محدودهی زمین مورد نظر، تحـت بررسـی قـرار گیـرد. انـدازه ایـن پهنه ها بستگی به وسعت و پیچیدگی پروژه دارند.


فرآیند برنامه ریزی در فضای سبز

در فرآیند كلی برنامه ریزی، برنامه ریزی در محدودهی فضای سبز شهری، پـس از انجـام برنامه ریزی در سـطح شـهر و بعـد از تصمیم گیری در مورد كاربری زمین با توجه به نیازهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، صورت میگیرد. اما توجـه بـه برخـی از محدودیتها و امكانات طبیعی در سطح محدوده نیز، میتواند منجر به ارتقای بهره وری منابع شود و برنامه ریـزی و طراحـی فـضای سبز را به معیارهای پایداری نزدیكتر كند. كلیه كسانی كه در تصمیم گیری مربوط به تغییر یا بهبود كیفیت كاربری یـك محـدوده مشاركت دارند، باید بدانند كه چگونه محدودیتهای محیط كالبدی و طبیعی، فعالیتهای انسان را روی آن زمین محدود میكند. این آگاهیها منجر به جانمایی فعالیتهای گوناگون در یك محدوده میشود و آن را از قالب تصادفی خارج میكند. همچنین، ناسـازگاری برخی از فعالیتها را با شرایط زمین نشان میدهد و باعث میشود كه از فعالیتهایی كه نباید اتفاق بیافتد، جلوگیری به عمل آیـد.

توجه به عوامل زیست محیطی، هر چند دارای اهمیت بالایی است اما به تنهایی نمی تواند در یـك برنامه ریزی منطقـی بـرای یـك محدوده از زمین (فضای سبز) به كار برده شوند؛ بلكـه لازم اسـت بـه عوامـل اجتمـاعی و خواسـته هـای مردمـی، كـه در چگـونگی برنامه ریزیهای فضای سبز، تاثیر به سزایی خواهد داشت، توجه كرد. همچنین، جنبه های حقوقی و سیاسی نیـز، در ایـن مـساله حـایز اهمیت است. اظهارنظر در هر كدام از این جنبه ها تخصص خاص خود را طلب میكند. از اینرو، برنامه ریزی بـرای محـدودهای از زمین، یك عملیات بین رشته ای است و به گونهای كه هدف را متضمن میسازد رهبری میشود. در مورد فضاهایی كه به فضای سـبز اختصاص داده شده اند، نیز استفاده از نظرات تخصصی در زمینه های گونـاگون الزامـی اسـت. یـك طـراح محـیط و منظـر، از نتـایج كارشناسان دیگر در برنامه ریزی، كه منجر به طراحی میشود، بهره میبرد و نمیتواند به تنهـایی در تمـام زمینـه هـا نتیجـه گیـری و اظهارنظر كند.

فرآیند برنامه ریزی برای محدودهای از زمین را میتوان به شرح زیر بیان كرد:

1 .ارزیابی كاملی از محیط طبیعی، خصوصیات فیزیكی زمین مورد نظر و اطراف آن.

2 .تجزیه و تحلیل تفصیلی استفاده كنندگان و الزامات آنها در باره تامین تسهیلات مورد نیـاز هـر فعالیـت و بـرآورده كـردن رضایتمندی استفاده كنندگان.

3 .ارزیابی توان زمین براساس رابطه بین خصوصیات فیزیكی زمین و الزامات استفاده كنندگان.

4 .ارزیابی امكان و ایجاد تغییر در خصوصیات فیزیكی زمین، به منظور انطباق بهتر بین استفاده كنندگان و زمین.

5 .ارزیابی آثار هر گونه تغییری در جنبه های فیزیكی زمین بر محیط طبیعی و بصری.

6 .تهیه یك پیشنهاد برای زمـین، بـه گونـهای كـه بـین الزامـات انـسان و ضـرورت حـصول اطمینـان از حفاظـت و ارتقـای محیط طبیعی، تعادل برقرار شود.

برای بررسی و شناخت وضعیت موجود یك محدوده از زمین كه به كاربری فضای سبز اختصاص داده شده است، لازم اسـت كـه عوامل و نیروهای تاثیرگذار بر فرآیند برنامه ریزی در چهار زمینهی مشخص زیر، مورد توجه قرار گیرد.

شناخت ساخت اكولوژیك منطقه، شناخت كیفیت محیطزیست، شناخت محیط اجتماعی و اقتـصادی منطقـه و شـناخت سـاختار و ویژگیهای سیمای محیط

محوطه سازی و طراحی فضای سبز


بررسی و شناخت ساختار اكولوژیك منطقه

برای بررسی هریك از عوامل موثر در شناخت ساختار اكولوژیك منطقه ، مطالعاتی انجام میشود كه در قالـب نقـشه هـای متعـدد ارایه میشوند. وسعت و پیچیدگی پروژه، تعیین كننده عمق مطالعات است. ممكن است در مورد یك محـدوده از زمـین، بـه خـاطر كوچك بودن یا دلایل دیگر، نتوان از این نقشه ها استفاده كرد.

اقلیم شناسی و هوا

اطلاعات اقلیمی كه در برنامه ریزی پهنه دخالت دارند، عبارتند از:

متوسط دما در هر ماه از سال، متوسط تعداد روزهای آفتابی در هر ماه از سال، متوسط بارندگی در هر ماه، متوسط تعداد روزهـای یخبندان، متوسط تعداد روزهای خشك، پایینترین و بالاترین دمای مشاهده شده، میزان رطوبت در سرتاسر سال و جهت و شدت باد.

علاوه بر عوامل ذكر شده در اقلیم محلی، عواملی كه تشكیل دهنده اقلیم خردتر هـستند، مثـل: میـزان و زاویـه تـابش نـور خورشید نیز در برنامه ریزی اهمیت دارند.

این اطلاعات كه عمدتاً در ایستگاههای هواشناسی جمع آوری میشوند، ممكن است به علـت فاصـله ایـستگاه تـا سـایت و یـا عوامل دیگر، دارای تغییراتی باشند؛ كه در آن صورت، لازم است كه آمارها بازنگری شوند. عوامل دخیل در این تغییرات، عبارتنـد از :

ارتفاع از سطح دریا، جهت و شدت یا سرعت بادها و میزان رطوبت آنها.

نكته ای كه در مورد شرایط اقلیمی باید در نظر گرفت ، احساس آرامش و راحتی انـسان اسـت. نظریـات گونـاگونی در مـورد ایـن شرایط وجود دارد. به عنوان مثال، در مورد دما، محدوده 15 تا 27 درجه سانتیگراد عنوان شده است. محدودهی آسایش انـسان در ارتباط با دما عبارت است از: طیفی از دما كه پراكنش حرارت به میزان رضایت بخشی در آن صورت گیرد. در واقـع، تنهـا عامـل دمـا اساس درك ما از آسایش انسان نیست، رابطه بین رطوبت هوا و دمای واقعی نیز، نقش مهمی در این زمینه دارند. این عامل، همراه با سرعت باد، میتواند احساس خنكتر یا گرفته بودن هوا را ایجاد كنند.

منابع اب

رودخانه ها و آبهای سطحی، آبهای زیرزمینی، منابع با اهمیتی هستند كه باید ضـمن اسـتفاده از مزایـای آنهـا در ارتبـاط بـا حفاظت آنها و جلوگیری از آلودگی آب آنها تفكر و تصمیمگیری صورت پذیرد. این مساله در فرآیند برنامه ریزی، اهمیـت خواهـد داشت و همانند دیگر عوامل دیگر موثر در فرآیند برنامه ریزی،كم كرسانی متخصصان رشته مهندسـی آب، بـرای ارزیـابی مـسا یل مربوط به آبهای سطحی ضرورت دارد. در این مورد، نیاز توجه محققانه به پهنه هایی وسیعتر از محدوده مورد نظر، حـایز اهمیـت

خواهد بود. مسایل مربوط به آب، در زمینههای آلودگی آب، سیلاب و... مورد بررسی قرار میگیرند. همچنین، عوارضی چون: كانالها، حوضچه ها، دریاچه ها و... كه درون محدوده یا در نزدیكی آن قرار دارند، در تصمیم گیریهایی كه منجـر بـه برنامه ریزی مـیشـود، دخالت دارند.

توپوگرافی

داده های توپوگرافی و نقشه های مربوط به آن، برای معرفی كل منطقه ضروری است. برای آنكه بتوان برداشت صـحیحتـری از شكل زمین در منطقه مورد مطالعه به دست آورد، لازم است، اطلاعات توپوگرافی از لحاظ دسته بندی جهات شیب، طبقـات شـیب و طبقات ارتفاعی، ساماندهی شوند. برنامه ریز، باید با توجه به شرایط محیطی، طبقات ارتفاعی مرتبط را دسته بندی كند.

جهت شیب، از لحاظ شرایط بیوكلیمایی كه برای گیاهان ایجاد می كند، حایز اهمیت است. در جهت های مختلف شیب، بـه خـاطر دریافت مقادیر متفاوتی از انرژی خورشیدی، بیوكلیماهای گوناگونی به وجود می آید كه باید در برنامه ریزی به آن توجه شود.

ژئومرفولوژی یا زمین شناسی

در برنامه ریزی، لازم است سازندهای زمینشناسی و جزییات مربوط به شكل زمین، مورد بررسی قرار گیرنـد تـا محـدودیتهـا و فرصتهایی كه در آینده به طرح تحمیل می شوند، شناسایی شوند.

مسایل زمینشناسی، از دو راه عمده زیر، بر فرآیند برنامه ریزی برای محدودهای از زمین تاثیر میگذارند:

1 .ظرفیت باربری زمین، نحوه ساخت و ساز روی زمین را محدود میكند.

2 .وجود خصوصیات خاص زمین شناسی، دامنه انتخاب را محدودتر میكند.

خاكشناسی

برنامهریز باید عوامل موثردر خاك را كه در رشد گیاهان نقش دار ند مشخص كند. هر چند، در مقیاسهای كـلانتـر، لازم اسـت بین نیاز دسترسی به غذا كه توسط خاكهای حاصلخیز امكانپذیر میشود و نیاز دسترسی به مسكن كه خـاكهـای حاصـلخیـز را تبدیل به زمین شهری میكند، تعادل برقرار شود. اما در محدوده های كوچكتر، مانند: پهنه های سبز شهری نیز، حاصلخیزی خاكها برای ایجاد شرایط مناسب محیطی، به منظور رشد گیاهان، به عنوان عناصر اصلی تشكیل دهنده یك پهنه سـبز، حـایز اهمیـت است. توجه به خصوصیات ویژه خاك و انتخاب گیاهان مناسب با آن شرایط، منجر به كاهش هزینه ها در زمان نگهداری مـیشـود بنابراین، از اهمیت خاصی برخوردار است.

خصوصیات خاك محل، همراه با اقلیم محل و میزان شیب و نیز جهت شیب، تواناییهای محدودهی زمین را برای توسعه تعیـین میكنند. مشخصات خاك، در عناوین زیرمورد بررسی قرار میگیرند.

پروفیل خاك، میزان نفوذپذیری خاك، بافت خاك، اسیدیته خاك و حاصلخیزی خاك.

از آنجایی كه خاك در رشد و نمو گیاهان تاثیر دارد و هم چنین، تشكیل دهنده سطح زمین در پهنه مورد نظر است، تغییرات خاك از لحاظ حجم و ساختار در سالهای اخیر، در محدودهی مورد نظر اهمیت دارد. به ویژه مساله فرسایش خاك در حفظ پایداری محیط و حفظ پایداری طراحیهای ایجاد شده، دارای اهمیت است.

محدودیتهای خاكها، از جمله شوری خاك، آلودگی خاك و ...، از جمله مواردی هستند كه در برنامه ریزی، باید مورد توجه قـرار گیرند.

تیپ های گیاهی

گیاهان، موجودات زنده، حساس و شكنندهای هستند كه در محیطهای انسان ساخت، به انسانها در حفـظ كیفیـت زنـدگیشـان، كمكهای مهمی را ارایه میدهند. گیاهان برای رشد و ادامه حیات، احتیاج به شرایط خاص اقلیمـی و بیوكلیمـایی دارنـد كـه لازم است به آنها پرداخته شود. توجه به نیازهای درونی گیاهان، در كاهش میزان هزینههای نگهداری، بسیار مهم خواهد بود. همچنـین، برای حفظ طبیعت و یكپارچگی محیط، استفاده از گیاهان بومی هر منطقه دارای اهمیت است. همچنین، برنامه ریـز بایـد از وجـود یـا عدم وجود گیاهان در محدوده زمین مورد نظر و یا كیفیت آنها اطلاع كافی داشته باشد و براساس آن، برنامه ریزی كند. لازم است برای شناسایی جوامع گیاهی و گیاهان بومی، محدودهای به مراتب وسیعتر از محـدودهی زمـین، مـورد بررسـی قـرار گیـرد. عوامـل عمده ای كه بر تعیین جوامع گیاهی تاثیر دارند، عبارتند از:

عوامل اقلیمی، ساختار خاك و مردم شناسایی رستنیهای محدوده مورد بررسی، بدون تهیه نقشه جوامع یا تیپهای گیاهی و همچنین، تراكم پوشـش گیـاهی برای ارزیابی، كارآیی نخواهد داشت.

پراكنش جانوری و زیستگاهها

هر چند، محدودههای شهری، محل مناسبی برای زیست اغلب گونه های جانوری محسوب نمیشوند، امـا برخـی از پرنـدگان، در لابه لای درختان شهری سكنی میگزینند. این عامل میتواند در تلطیـف و ایجـاد حـس آرامـش در فـضاهای شـهری مـوثر باشـد .

برنامه ریز زمین، باید شرایط را به نحوی مهیا كند كه برای زیست گونه های پرنـدگان مناسـب باشـد. ممكـن اسـت در شـرایطی كـه محیط طبیعی، به نحو ارزندهای برنامه ریزی شده باشد (از جوامع گیاهی بومی استفاده شده باشد)، ایجاد اكوسیستمهـای شـبه طبیعـی، محل زیست گونه های جانوری را نیز فراهم كند.

در این مورد نیز، لازم است كه به گونه های بومی توجه شود و در مرحله برنامه ریزی، گونه های جانوری موجود، شناسایی شوند و مورد بررسی قرار گیرند.

بررسی کیفیت محیط زیست

برای شناخت كیفیت محیط زیست، همانطور كه اشاره شد، آلودگیهای زیست محیطی اهمیت پیدا میكنند. به منظـور ارزیـابی و برنامه ریزی برای زمین، باید منابع آلوده كننده و محدودههای تحت تاثیر آنها، بر روی نقشه نشان داده شود، تا به درسـتی بتـوان در مكان آنها را نیز، شناسایی كرد.

محیط اجتماعی

محیط اجتماعی، از دو دیدگاه در برنامه ریزی تاثیر میگذارد: اول آن كه نحوهی بهره برداری انسان از زمین مورد نظـر در گذشـته چگونه بوده است و دوم آنكه، خواستها، نیازها و تعاملات انسان با محیطی كه مورد برنامه ریزی و طراحـی قـرار گیـرد، در آینـده چگونه خواهد بود؟

از تعامل عوامل فیزیكی و محیطزیست طبیعی، بستری برای فعالیتهای انسانی پدید مـی آیـد كـه از یـك منظـر، زمینـه سـاز و صحنه ساز فعالیتهای گوناگون انسان خواهد بود. برای بررسی محیط اجتماعی، باید ساختارهای اجتماعی مورد شناسایی قرار گیرند.

جمعیت محلی

از آنجا كه استفاده كنندگان از محدوده، مردم اطراف محدوده زمین خواهند بود، لازم است كه اطلاعات دقیقـی درمـورد آنهـا داشته باشیم. خصوصیات جمعیتی، براساس آمارهای تركیب سنی، تركیب جنسی و تراكم جمعیتـی اسـتفاده كننـدگان مـورد بحـث و بررسی قرار میگیرند. همچنین، میزان اشتغال و بیكاری جامعه محلی نیز، در تعیین تعداد اسـتفاده كننـدگان، الگوهـای اسـتفاده از محدوده، تاثیر میگذارند. مسایل اقتصادی مردم نیز، با تاثیر بر خواسته های آنان در برنامه ریزی دخالت دارد.

ویژگی های تاریخی

هر چشم انداز، یك واقعه نگار تاریخی است. پرداختن به گذشته یك زمین، یا ایجاد منظرهایی كه درآینده نیز، دارای هویـت و بیانگر شواهد تاریخی باشند؛ از لحاظ گردشگری، اهمیت زیادی دارد. هر عنصر یا محل با ارزش در زمین، باید روی نقشه مـشخص شود. وجود چنین نقاطی در زمین، به منزله مزیت محسوب میشود. از این نقاط، میتوان به عنوان نقاط كلیدی طرح بهره جست.


شناخت سیمای محل

شناخت منظر

عوامل گوناگونی در سیمای منظر دخالت میكنند :شكل زمین، جوامع گیاهی، عارضه های انسان ساخت و... . نكته مهمـی كـه در مورد مدیریت و برنامه ریزی سیمای منظر مطرح میشود، محورهای دید است. دید از درون محوطه به بیرون و از بیرون محوطـه به درون آن، در تدوین ایده های طراحی و برنامه ریزی، نقش مهمی دارد. علاوه برشناخت این نوع نگاهها، لازم اسـت نظـر مـردم در مورد آنها نیز گردآوری شود. دیدهای گوناگون، ممكن است به 5 دسته زیر تقسیم شوند كه برای هر كدام، یك نوع تـصمیم اتخـاذ میشود.

1 .دیدهای خیلی خوب باید باقی بمانند

2 .دیدهای خوب بهتر است باقی بمانند

3 .دیدهای نسبتاً خوب با به كارگیری تمهیداتی، میتوان از آنها استفاده كرد

4 .دیدهای ضعیف بهتر است مسدود شوند

5 .دیدهای خیلی ضعیف باید مسدود شوند.

قضاوت در مورد جنبه های زیباشناسی، كار مشكلی است؛ زیرا دید هر یك از ما در مورد زیبـایی متفـاوت اسـت . تجربـهی حـس زیبایی فقط از راه دیدن حاصل نمیشود. ارتباط بین عناصری كه دیده میشوند، توالی مشاهده آنها، فرهنگی كـه شخـصی در آن رشد كرده است؛ سطح آموزش، تجارب گذشته و حتی وضعیت رفاهی مـشخص نیـز ، در احـساس زیبـایی دخالـت دارنـد. بنـابرایـن، برنامه ریز منظر، باید به یك وفاق عمومی در زمینه كیفیتهای بصری دست پیدا كند.

ویژگی های بصری

فضاهایی كه در شهر ایجاد میشوند، زمینه های انجام فعالیتهای بیرونی را برای انسان به وجود میآورند. كل فـضاهای بیرونـی، سلسله ای از فضاها را در بر میگیرند كه خصوصیات مختلفی دارند. هر فضا از ویژگیهای بصری خود برخوردار است. عـواملی چـون شكل، مقیاس، ارتفاع لبه، ظاهر و درجه شفافیت لبه، ظاهر كف و...، این امكان را به ما میدهند كه به سادگی فضاها را از یكـدیگر تمیز دهیم. نحوهی ارتباط هر فضا با فضاهای دیگر، وجود یا عدم وجود عناصر طبیعی در درون فضا و یا اجزای آن و همچنین، میزان و نوع استفاده انسان از فضا، تفاوتهای فوق را ایجاد میكنند.

همانطور كه «لینچ»، در كتاب «سیمای شهر» پیشنهاد كرده، مفهوم «لبه» برای شناخت فضاهای شهری بـسیار حـایز اهمیـت است.

«لبه ها» اعم از اینكه از طریق شكل زمین درست شده باشند، یا پوشش گیاهی، ساختمانها و یا مخلـوطی از عناصـر باشـند، نقش مهمی در ایجاد تصور ذهنی از یك محل در ذهن دارند. لنیچ، پنج عامل را در شناخت فضا موثر میدانـد:«لبـه هـا»، «راه هـا»،«گره ها» ، «محله ها» و «نشانه ها».

نشانه های یك محدوده، میتوانند نقش بسیار عمدهای را در تصور ذهنی از آن محل ایجاد كنند. دركنار این عوامل، ویژگـی هـای دیگری از فضا از جمله؛ تسلسل و نوع فضاهایی كه برای رسیدن به فضای مورد نظر از آنها عبور میكنیم؛ فـضاهایی كـه از طریـق فضای مورد نظر میتوان دید، اطلاعات و تجربیات گذشته در مورد فضا یا فضاهای مشابه، در این امر دخالت دارند. علاوه بر این آثار، فعالیت های انسان (صدا، بو، زباله یا مناظر ناپسند)، وجود افراد دیگر در فضا و احساس شخصی در انجام یا عدم انجـام فعالیـت هـا در فضا، نیز در این امر موثر هستند.

برنامه ریز، باید این توانایی را داشته باشد كه فضاهای موجود را تحلیل كند و براساس نیاز و خواست اسـتفاده كننـدگان، فـضاهای جدید را خلق كند. خلق فضاهایی كه دارای هویت و مطلوبیت باشند، از تواناییهای یك طراح محسوب میشود.

برخی از انتقاداتی كه در سالهای اخیر، متوجه برنامه ریزان فضایی بوده، حاكی از آن است كه فرضیات غلطـی در مـورد رفتـار انسانی و تمركز روی شكل، به جای نحوه استفاده احتمالی از فضاها وجود داشته است. همچنین، نحوه تاثیر و میزان تاثیر فضا از فضاهای بیرونی نیز، حایز اهمیت است.

محوطه سازی و طراحی فضای سبز


جمع بندی و نتیجه گیری از برنامه ریزی در فضای سبز

ارزیابی توان محدودهای از زمین كه به فضای سبز اختصاص یافته است ، از راه تحلیل اطلاعات گردآوری شده انجام میگیـرد و مرحله حساسی در برنامه ریزی برای فضای سبز به حساب می آید كه در آن، دانش «طراحی محیط»، مفیدترین دانش بـرای گـروه چند رشته ای برنامه ریزی است. بسته به نوع مقیاس و پیچیدگی پروژه، ممكن است تخصصهای گوناگونی درگیر برنامه ریزی شـوند.

ولی در نهایت، برنامه ریز، باید بتواند توانایی درك و به كارگیری اطلاعات را به سمت نظم دهی و مكانیابی فعالیتها سوق دهد.

نقشه های مربوط به امكانات و محدودیتهای زمین، نتیجه كار برنامه ریزان در این مرحله است. نقشه امكانـات زمـین، بایـد كلیه ی تواناییها و ناتواناییهای زمین و منطقه اطراف آن را نشان دهد. تصمیمگیری مبنی بر ایـنكـه چـه مـسایلی امتیـاز و چـه مسایلی ضعف محسوب میشوند. با وضعیت منطقه و توسعه پیشنهادی ارتباط دارد.

هنگامی كه یك طراح، با بررسی كلیه عوامل دخیل در برنامه ریزی فضای سبز، همـه امكانـات و محـدودیتهـا را در مـورد جنبه های فیزیكی و طبیعی زمین مورد نظر، فهرست كرد، لازم است به این مهم پرداخته شود كـه چـه كـسی، چگونـه و بـرای چـه منظوری از محل استفاده خواهد كرد؟ بنابراین ضروری، است كه فهرستی از نیازها، خواستها و انتظارات مردم فراهم كنیم.

در این میان، باید آنچه را كه با محدودیتها و امكانات زمین (و حتی محدودیتها و امكانات فرهنگـی- اجتمـاعی- اقتـصادی) همخوانی دارد، باید به عنوان فعالیتهای امكانپذیر تعیین نماییم. هریك از فعالیتهای امكانپذیر، امكانات و خصوصیات خاص خود را طلب میكنند، كه لازم است، به صورت جامع مورد بررسی قرار گیرند. با تطابق امكانات و خصوصیات مورد نیاز برای هر فعالیت بـا محدودیتها و امكانات زمین مورد نظر، میتوان جانمایی فعالیتها را انجام داد. همانگونه كه در تعریـف برنامه ریزی فـضای سـبز عنوان شده است، دو نوع برنامه ریزی برای زمین تعیین میشود كه در جانمایی فعالیتهـا تاثیرگـذار هـستند: روش مـاتریس و روش

روابط عملكردی ممكن است در جانمایی فعالیتها و حتی در نحوهی تعریف دیاگرامهای عملكردی، چندین پیشنهاد مدنظر طراح قرار گیرند. ایـن ایدهها باید به درستی بررسی و به طور خلاقانهای گسترش داده شوند. یك طراح ناشی، معمولاً شیفته اولین ایده ای میشود كه خلق میكند و نمیتواند آشفتگی ایده هایی را كه باید در آنها تامل كند، تحمل كند. در حالی كه، باید در مورد ایـنكـه كـدام ایـده واقعـاً بهترین است، تفكر و درنگ كرد. ایده پردازی و پروراندن ایده ها چیزی نیست كه بتوان به كسی آموزش داد. معمولاً موانـع ذهنـی بـر سر راه تفكر خلاق قرار میگیرند، كه این موانع مفهومی، باید به شكل بهینه ای برطرف شوند تا یك طراح بتواند خلاقیت خـود را بـه عرصه ی ظهور برساند.

برای اطلاع بیشتر، رجوع شود: به جان. ل.ماتلاك، آشنایی با طراحی محیط و منظر، ترجمه سازمان پاركها و فضای سبز شهر، تهران؛ 1371


عوامل موثر در طراحی فضای سبز

تغییرات طرح پس از طراحی و اجرا

از آنجا كه یك طرح فضای سبز، حتی پس از اجرا نیز، میتواند دستخوش تغییر شود، طراح باید توانایی آن را داشته باشد كه در هنگام پروراندن ایده ها و خلق مكانها، هویت آنها را پس از این تغییرات نیز، پیشبینی كند.

طراح فضای سبز، باید به حال و آینده، توجه داشته باشد، به طوری كه بتواند نیازهای فوری استفاده كنندگان را برطرف كند و بـه سلامت بلندمدت و پایداری محیط و منظر، نیز بپردازد. اما به دلایل گوناگونی كه مهمترین آنها كـاهش كیفیـت محـیط و منظـر و كاهش منابع اقتصادی است، لازم است كه رویكرد تصمیمگیری كوتاه مدت با تصمیمگیریهای پایدارتر جایگزین شوند. این آگـاهی و نیاز، منجر به تغییر فرآیند طراحی محیط و منظر شده است. امروزه دیگر طرحهای محیط و منظـر، بـه آرایـش دادن و طراحـی گیاهان یا خلق اتفاقی فضاهای سبز اطلاق نمیشـود؛ بلكـه برنامه ریزیهـا و طراحـیهـایی كـه در آنهـا رویكردهـای پایـداری، چارچوبهای اصلی را تشكیل میدهند هدف اصلی محسوب میشود.

یكی از نكاتی كه در طراحی فضای سبز، باید به آن بدان توجه داشت، «تغییرات» است. فرق یك طرح فضای سبز با یـك طـرح معماری در این است كه طرح فضای سبز، پس از ساخت، دچار تغییر میشود و لازم است كه طراح، همه آن تغییرات در نظر داشته باشد. طراح، باید بتواند محیطهایی را خلق كند كه مدت كوتاهی پس از كاشت گیاهان ، زیبا باشند و بعدها نیـز، بـه عنـوان محـیط و منظرهایی رضایتبخش، كارآیی داشته باشند. یعنی لازم است یك طراح محیط و منظر، از توالی اولیه و ثانویه اطـلاع كامـل داشـته باشد و از این تغییرات، در جهت پایداریهای طرح خود بهره برد.

به غیر از تغییرات بلندمدت و بدون برگشتی كه در توالی ها صورت میگیرد؛ طراح فضای سبز، باید به تغییرات فـصلی نیـز توجـه كامل داشته باشد. تغییرات فصلی، ممكن است امكانات و محدودیتهایی را ایجاد كند كه در طرحها باید آنها را با دقت بررسی كـرد.

این موارد، شامل: استفاده از شرایط اقلیمی فصلی و استفاده عملی از گیاهان به خاطر وضع فعلی آنها است كـه بـه ایـن ترتیـب، بیان ویژگیهای منحصر به فرد هر فصل و حس منحصر به فرد هر مكان را نیز در بر میگیرند.

نحوه بیان زمان در طرح

یكی از نكاتی كه در طراحی فضای سبز بسیار اهمیت دارد ، «بیان زمان» است. طراح با تعیین نحوه حركت شخص در محـیط و منظر و طراحی آن به صورت تجربه ای حسی و متحول شوندهی غنی، میتواند آن تجربه را به حداكثر برسـاند. طراحـی خـوب، در روند حركت بیننده، چارچوب زمانی پر از امكانات را ب هوجود می آورد كه در آن، وقایع، دیده شده و از آنها برای آماده كردن بیننده بـه منظور كسب تجربه های بعدی استفاده میشود. به این ترتیب، كل سكانس مورد نظر، بـه صـورت تجربـه طراحـی عملـیتـری در خواهد آمد.

از آنجا كه طراحی و توسعه یك فضا در قالب فضای سبز، برای مدت های طولانی تداوم خواهد داشت و با گذشت زمان نیـز ، بسط پیدا می كند، اگر تغییرات بوم شناختی یا فرهنگی به كندی صورت بگیرد ، محیط و منظر، این فرصت را خواهد داشت تا خـود را با زمینه های متغیر هماهنگ سازد. این قابلیت انطباق، از ویژگیهای محیط و منظرهایی است كه تـوالی ثانویـه و تجلـی فرهنگـی ، بومی و محلی، در زمان طراحی آنها مدنظر قرار گرفته است. توجه به این نكات، باعث میشود كه یك فضا پس از گذشت سـالهـا همچنان دارای حس مكان قوی باشد و كارآیی فراوان داشته باشد. نكته دیگری كه باید در طراحـی بـه آن توجـه كـرد، «سـرعت حركت بیننده است». هرچه سرعت حركت كمتر باشد، بیننده آگاهی بیشتری نسبت به محیط و منظر كسب میكند. بنابراین، توجـه به پیچیدگی محیط و دقت به جزییات، اهمیت دارد. اما اگر سرعت حركت زیـاد باشـد، بیننـده فقـط كلیـت طـرح را درك مـی كنـد.

درسرعت حركت، وضعیت فضا و چگونگی مسیر و چگونگی پیمودن آن، تاثیر دارند.

سازماندهی فضایی مكانها و فعالیتها

از آنجا كه طراحی بهصورت فضایی تجربه میشود، سازماندهی مكانها و خصوصیات فضایی آنها از اهمیت زیـادی برخـوردار هستند. فضاها، مكانهای انجام فعالیتهای گوناگون توسط گروههای گوناگون است. همانگونه لازم است كه گروههـای خـاص در زمانهای خاص برای رفع نیازهایشان به تسهیلات مورد نیاز دسترسی داشته باشند، ضروری است كه از برخورد گروههایی كـه دارای قوانین اخلاقی و شرایط ذهنی متفاوتی هستند، نیز اجتناب شود. شبكه های فضایی در زمانهای گوناگون، میتوانند بر خصوصی بودن یا عمومی بودن یك مكان تاثیرگذار باشند. یك مكان در زمان اجتماعی و در فـضای اجتمـاعی خـود قابـل درك اسـت . گـروههـای مختلف برای خود، قلمرو زمانی و فضایی میسازند. بنابراین، میزان پیوستگی گروههای خاص در زمان و فضا، بر میزان رضایت آنـان از فضا و نیز تنش و بهداشت روانی آنها تاثیرگذار است.

اصول طراحی فضای سبز

معماری، با شناخت هنری انسانها سروكار دارد و خواه ناخواه، در تبیین زیباییها از قانونمنـدی زیبـایی شناسـی هنـری پیـروی میكند. اما زمانی كه فعالیت آن در چارچوب طراحی فضای سبز شهری و فراشهری به عرصه ی طبیعت و عناصر فیزیكی آن كـشیده میشود، بالطبع، اصول تركیب زیبایی شناسی طبیعی نیز به آن افزوده میشود. بنابراین، طراحی منظر، از یك طرف، با اصـول تركیـب زیباییشناسی معماری ارتباط می یابد و از سوی دیگر، تابع اصول تركیب زیباییشناسی طبیعی میشود. براساس نگرشی نوین، زیبایی از رابطه پیوسته و دینامیك دانشهای مختلف در طراحی منظر به وجود میآید. در این نگرش، كیفیت زیبایی منظـر، در ارتبـاط بـا عناصر مفید و عملكرد آنها سنجیده میشود و به عنوان دانشی در كنار سایر دانـش هـای عملكـردی، ماننـد: معمـاری، شهرسـازی، كشاورزی و باغبانی قرار میگیرد.

طراحی فضای سبز، در مقیاسهای كوچك، باید مبتنی بر راحتی، زیبایی، دوام و صرفه اقتصادی باشد. طراحی فضای سـبز، بـه عنوان بخشی از طراحی فضای شهری، فرآیندی انسانی است كه با بهبود كیفیت كالبدی محیط زیست سرو كار دارد . آنچه كه بایـد در طراحی، به آن اشراف داشت، این است كه یك فضای سبز (در هر مقوله ای كه باشد)، از یكسو، جزیی از شهر است و نمیتـوان بدون توجه به كل، در مورد جزء برنامه ریزی و طراحی انجام داد و از سوی دیگر، هر فضای سبز، به منزله یـك كـل اسـت كـه از تركیب اجزا، مانند: راهها، باغچه ها، مبلمان و المانها تشكیل میشود و ضمن اینكه بایستی كلیت در تمامی اجزا احساس شود، اجـزا نیز به خوبی طراحی شوند.

در طراحی فضای سبز، از گیاهان به عنوان عناصر معماری میتوان استفاده كرد. این عناصر، همانند دیگر عناصری كه در طراحیبه كار گرفته میشوند، از ویژگیهای بصری مانند: نقطه، خط، فرم، رنگ و بافت برخوردار هستند.. بایـستی ایـن ویژگـیهـا براسـاس اصول زیبایی شناختی، یعنی وحدت، ریتم، تناسب، تعادل ،توازن و مقیاس چیده شوند تا بتوان به محیطهای دلپذیر دسترسی پیدا كرد.


ویژگیهای بصری در گیاهان

نقطه

نقطه از ابتدایی ترین اجزا است. با وجود اینكه نقطه، هیچ طول، عرض، عمـق و جهتـی نـدارد امـا دارای تـاثیرات القـایی اسـت.

چنانچه نقطه در مركزیت میدان دید باشد، به نظر ساكن و ثابت میآید؛ اما اگر از این مركز جاذبه ای حركت كند، كشش ایجاد شـده و نقطه ناپایدار میشود.

در طراحی فضای سبز، باید به نقاطی كه در تركیب كلی، نقاط خاص را به وجود می آورند دقت كـرد. بـا تاكیـد بـر چنـین نقـاطی میتوان حس مكان را افزایش داد. این نقاط به سازماندهی تركیب كمك میكنند و بر خطوطی مانند خطوط دید، دلالـت كـرده و از نظر بصری غالب میشوند.

خط

یك خط، نقطهای امتداد یافته و دارای طول و جهت است، اما عرض و عمق ندارد . بـرای آنكـه خـط، قابـل رویـت باشـد، بایـد ضخامت داشته باشد. این ضخامت تا حدودی بیان كنندهی احساس است. مثلاً خطوط ضخیم، بر قدرت و خطوط نازك، بـر ظرافـت دلالت دارند. ویژگی خط نیز، حاكی از احساس آن است. خطوط مستقیم، صریح و پایدار به نظر میرسند؛ خطوط شكسته و زاویـه دار، پرتحرك و گاهی دیوانه وار مینمایند و منحنیهای ایجاد كننده  تاثیرات احساسی هستند. جهت خط بر انرژی آن اثرمیگذارد. خط عمودی، نشان دهنده تعامل با مهمترین نیرو، یعنی جاذبه است. خط افقی نیز، بر پایداری دلالت دارد. خطـوط عمـودی و افقـی در كنار هم، احساس ثبات را منتقل میكنند. زوایای 90 درجه كه در اثر تلاقی خطوط عمودی و افقی تشكیل میشود، القا در خصوصیت پایداری هستند. خطوطی كه در جهت عمودی یا افقی قرار نگرفتهاند، احساس عدم ثبات را منتقل میسازند، نیروهایـشان یكـدیگر را خنثی نمیكنند و خطوط در حالت نامتعادل قرار میگیرند. این خطوط از نظر بصری، فعال و پویا هستند و احـساس تـنش و تغییـرات غیرقابل اجتناب را بیان میكنند.

از خصوصیات خطها میتوان در كنترل طرح استفاده كرد. از آنجایی كه مهمترین سازوكارهای نظم دهندهی فضای سبز (شبكه راهها)، هویت خطی دارند، میتوانند كلیت طرح را تعریف كنند. براساس خطوط موجود در طرح، سبكهای گوناگون معمـاری فـضای سبز تشخیص داده میشود. خطوط راهها بهخصوص وقتی كه با ردیف درختان تعریف میشـوند، در هـدایت دیـد، نقـش عمـده ای را برعهده میگیرند. هدایت دید میتواند به سمت یك نقطه حساس صورت بگیرد یا به نحوی باشد كه دید را از یك عنصر نامطلوب منحرف سازد. در فضاهای سبز، علاوه بر ردیف درختان، پرچینها، لبه ها و...، نیز در هدایت دید تاثیر دارند.

خطوط موازی (مثلاً: تنه درختان) میتواند مفهوم صفحه را منتقل كند. هر چه فاصله میان آنها كمتر باشد، این مفهوم قویتـر است. در معماری، از صفحات برای محصور كردن فضا استفاده میشود. صفحات عمودی (دیـوار)، میـزان محـدودیت فـضا را تعیـین میكند و صفحات افقی (به خصوص در بالای سر)، بر مقدار محصور بودن فضا می افزاید.

فرم

فرم، عبارت آست از نمود ظاهری یك جسم سه بعدی كه در یك صفحه دو بعدی تصور میشود. فرم درختان از مجمـوع تنـه، شاخ و برگهای آنها تشكیل شده و به صورتهای عمودی، مدور، گلدانی، مجنونی، هرمی و ... دیده میشوند. فرم برای گیاهان، هم به صورت تكی و هم به صورت گروهی قابل بررسی است. هر فرم گیاهی، خصوصیات خاص خود را القا میكند كه در زیر به برخـی از آنها اشاره میشود:

1 .گیاهان مخروطی شكل، بر جهت عمودی تاكید دارند و میتوان از آنها به عنوان نقاط كانونی در طرحها استفاده كرد.

2 .گیاهان مدور كه معمولیترین نوع گیاهان هستند و اغلب در مجموعهی طراحی، بخش عمده گیاهان را تشكیل میدهنـد، فاقد جهت هستند و به عنوان زمینهای برای فرمهای جهت دارتر به كار میروند. همچنین، خصوصیت پیوند دهندگی بین سـایر اجزای طراحی را بر عهده دارند.

3 .گیاهان چتری، جهت افقی تاكید میكنند.

4 .گیاهان هرمی شكل، ویژگی رسمی و معماریشناسی دارند و به مجموعه استحكام میبخشند.

5 .درختان مجنون، توجه دید را به سمت زمین جلب میكنند.

6 .شاخه های رو به بالا، توجه دید را به سمت بالا جلب میكنند و باعث میشوند كه ارتفاع، بیشتر احساس شود.

بافت

بافت، خصوصیت دیگری است كه بیان كننده زبری یا نرمی سطح است. بافتها به سه دسته ظریف، متوسط و خشن تقسیم میشوند. هرچه یك جسم، بافت خشنتری داشته باشد، در زمینه خود مشخصتر است. بافت درشت، به خوبی قابل رویت اسـت و در یك فضا زودتر از بقیه عناصر به چشم می آید. بافتهای درشتتر، جسورتر هستند ضمن اینكـه باعـث مـیشـوند كـه محـیط، كوچكتر احساس شود.

بافت متوسط از نظر احساسی خنثی است. اصولاً اشیایی كه بافت متوسط دارند، بر سایر اشیا غلبه نمیكنند. بسته به ایـنكـه در تركیب با بافت ریز یا بافت درشت استفاده میشوند، میتوانند نزدیكتر یا دورتر احساس شوند. چنانچه بافتهای متوسـط در سـطح وسیعی استفاده شوند به فضا هویت یكپارچه میدهند و كمك میكنند كه اجزای مختلف فضا با یكدیگر وحدت پیدا كنند. بافت ریز در گیاهانی دیده میشود كه اجزای كوچكی دارند (برگها و ساقه های كوچك). این عناصر، ظریف و شكننده به نظـر میرسند. چنین عناصری در یك محیط، عموماً آخرین چیزهایی هستند كه دیده میشوند؛ اما به خاطر ظرافت و زیبایی خود، بر بیننده تاثیر میگذارند. بافتهای نرم، سایه روشنهای مناسبی را ایجاد میكنند. بافتهای ریز را مـیتـوان در بـزرگ جلـوه دادن فـضاهای كوچك به كار گرفت.

رنگ

رنگ، به نور بستگی دارد نه به شی. سطوح، هیچ رنگی از خود ندارند؛ تنها قادرند طول موجهای خاصـی از نـور را بازبتاباننـد. بـا تغییر نور، رنگ نیز تغییر میكند. رنگ براساس سه عامل: فضا، تضاد سایه رنگ و شدت رنگ میتواند تعریف شود.

بر خلاف عناصر معماری، تنوع رنگ در گیاهان بسیار زیاد است و تقریباً همه ی طیفهای رنگی را درگیاهان مـیتـوان مـشاهده كرد. رویكردهای متفاوتی در استفاده از رنگ برای توسعه فضایی مطرح است. برخی از طراحان محیط و منظر، اعتقاد دارند كـه در محیطهای شهری، نباید از رنگهای زیاد و متنوع در یك فضا استفاده كرد. در این صورت، زمینه فضای شهری خنثی مـیشـود و رنگهای فصلی در آن نمود پیدا میكنند. نظریه دیگر، بر استفاده از یك رنگ غالب در فضا دلالت دارد؛ به نحوی كـه تـضاد و یـا همخوانی سایر رنگها باعث میشود كه عناصر؛ مشخصتر دیده شوند و یا در فضا محو شوند. رویكرد سـوم، به كارگیری رنـگ بـا كنترل دقیق روابط میان رنگها در كل فضاست. این روش، به طراح اجازه میدهد تا رابطه میـان نـشانه هـای فـضای سـبز را بـه بیشترین حد ممكن برساند. در دیدگاه چهارم، میتوان از رنگ برای افزایش آگاهی بیننده از فـضا و حتـی ایجـاد تـصورات فـضایی استفاده كرد.

در هر صورت، رنگ با برانگیختن احساسات بیننده ، یعنی واكنشهای ذهنی، بر انسان اثـر مـیگـذارد. رنـگهـا توانـایی تهـیج، مضطرب ساختن و آرامش دادن به بیننده را دارا هستند . فضاها و عناصر موجود در آنها مفـاهیم ذاتـی هـستند. میـزان انتقـال ایـن مفاهیم به بیننده، بستگی به میزان آگاهی او از فضا و عناصر آن دارد . رنگهای گرم، چون: قرمز، نارنجی و زرد، به طراح این فرصت را میدهند كه محیط را شادتر نشان دهد. رنگهای سرد، مانند: سبز و آبی، به طراح در بزرگتر جلوه دادن فضا و القای حس آرامش، كمك میكنند.

محوطه سازی و طراحی فضای سبز

 


اصول و قوانین زیباشناختی

در هر طراحی، اجزای بصری براساس اصول زیباشناختی در كنار یكدیگر طرح را تشكیل میدهند. بنابراین، لازم است كه اصـول زیباشناختی در طراحی فضای سبز نیز، مدنظر قرار گیرد. این اصول، عبارتند از: ریتم، تعادل و توازن، تاكید یا تمركز، تنوع و سـادگی، مقیاس و تناسب، وحدت.

ریتم

ریتم، شامل تكرار است؛ تكرار اقلام مشابه كه به تركیب وحدت میبخشد. ریتم در سایر هنرها از جمله موسیقی نیـز، به كاربرده میشود. ریتم در هنرهای بصری، به حركت چشم بستگی دارد. ریتم، كمك میكند كه یكنواختی در طرح غالب شود. ریـتم، ضـمن اینكه ایجاد تنوع میكند، سادگی طرح را نیز حفظ میكند. ریتم، تعادل بصری را نیز حفظ میكند.

توازن یا تعادل

معمولاً در یك منظره میتوان به سهولت، یك محور را پیدا كرد. توزیع متناسب عناصر در دو طـرف ایـن محـور ، تعـادل نامیـده میشود. چنانچه عناصر، دقیقاً مانند هم باشند، طرح قرینه میشود. اما در مورد طرحهایی كه قرینه نیـستند، نیـز بایـد تعـادل بـصری رعایت شود.

تقارن، یك فرمول طراحی است كه شاید از هزاران سال پیش ، در ابنیه و مناظر سبز به كار رفته است. اما با توجـه بـه ایـنكـه در طبیعت تقارن به این شكل دیده نمی شود، طراحان منظر ، علاقه بیشتری به طرح های نامتقارن با برقـراری تـوازن در آن دارنـد .

برقراری توازن، به گونه ای است كه مثلاً یك گیاه دارای بافت خشن كه تاثیر زیادی بر دید دارد ، در یك سمت محور و چندین گیـاه دارای بافت ریز، در سمت دیگر محور فرضی چیده میشوند. با وجود اینكه درختان دارای بافت ریز، به خودی خود تاثیر چنـدانی بـر دید ندارند، اما مجموعه آنها میتواند تاثیر متناسبی با یك گیاه خشن به تنهایی داشته باشد.

تمركز یا تاكید

تاكید، به مفهوم منحصر بودن یا منحصر كردن یك بخش خاص در طرح است كه طراح، آن را بهتر تعریف میكند. تاكید، از یك كنتراست و تضاد قابل توجه بین دو جسم ایجاد می شود. تاكید میتواند به صورت تمركز نیز مطـرح شـود. وقتـی یـك جـز تركیـب، اختلاف قابل توجه ای با اجرا داشته باشد، تمركز شكل میگیرد. این اختلافات ممكن است در اندازه مقیـاس، شـكل، جهـت، رنـگ، بافت و بسیاری متغیرهای دیگر به چشم بیایند. همچنین، تمركز را میتوان با استفاده از خطوط همگرا القاء نمود. طرحهای شعاعی، در معماری محیط و منظر متداول هستند. تاكید میتواند به طور مستقیم بیان شود یا اینكه بهطور غیرمـستقیم بـا ایجـاد تبـاین فـضایی مطرح شود؛ یعنی بهصورت سلسله مراتبی از فضاها به یك فضای خاص هدایت شوند. در این صورت، تحرك ذهنی ایجاد شده و بـر مطلوبیت فضا افزوده میشود.

استفاده از تاكید، باید به دقت صورت گیرد. تاكید بر نقاط خاص و ایجاد نقاط كانونی، ضمن اینكه میتواند در طرح، تنـوع ایجـاد كند، ممكن است وحدت كل طرح را نیز، تحت شعاع خود قرار دهد.

سادگی و تنوع

سادگی، یكی از اساسیترین اصول هنرهای بصری است. هدف از به كارگیری سادگی، بیان حداكثر مفاهیم با اسـتفاده از حـداقل تعداد اجزا است. در مقابل سادگی، تنوع وجود دارد. تنوع میتواند در تعریف فضاهای مختلف به كار گرفته شود، ضمن این كه از ایجاد خستگی بصری نیز، جلوگیری بهعمل آورد. رعایت میزان تنوع و میزان سادگی، میزان مهارت طراح را نشان میدهد. یك طرح، بایـد در عین سادگی، دارای تنوع و پیچیدگی نیز باشد، تا ذهن بیننده را مشغول كند. همچنین، یك طرح، باید در عین تنوع، هویت یكسان و وحدت داشته باشد و سردرگمی ایجاد نكند.

تناسب و مقیاس

مقیاس، عبارت است از به كارگیری اندازه صحیح فواصل و ابعاد، كه باعث ایجاد توازن و ترتیب در یك محیط میشود. مقیاس و تناسب، دو وسیله برای تغییر اندازه نسبی هستند. مقیاس، اندازه را نسبت به واحد اندازه گیری انـسانی یـا هـر واحـد دیگـر، بیـان میكند. تناسب، رابطه میان اندازه یك بخش یا میان بخشهای مختلف را توضیح میدهد.

در درك مقیاس و تاثیر آن برحس آدمی، اندازه یك شی نسبت به اندازه انسان، بـسیار اهمیـت دارد. چنانچـه، مقیـاس یـك مكان از اندازه های انسانی بزرگتر باشد، انسان در آن فضا احساس كوچكی میكند و چنانچه، مقیاس یك مكان، كوچكتر از فضای مورد نیاز برای انسان باشد، احساس محصوریت القا میشود. فضاها در رابطه با مقیاسهای انسانی، میتواننـد از مقیـاس صـمیمانه انسانی (كه در آن قیافه افراد قابل شناسایی است) تا مقیاس ماورای انسانی (كه بیشتر در طبیعت دیـده مـیشـوند) متغیـر برخـودار باشند.

تناسب نیز، به اندازه مقیاس اهمیت دارد. میزان تناسب، در پویایی طرح تاثیر دارد. همواره طراحان، به دنبـال تناسـباتی هـستند

كه نه آنقدر ناپایدار باشند كه آزار دهنده جلوه كنند و نه آنقدر آشكار باشند كه خسته كننده به نظر برسند. زیبـاییهـا، هویـتهـا و كاركردهای معماری ایرانی، مدیون تناسباتی است كه معماران قدیم به كار می بسته اند.

محوطه سازی و طراحی فضای سبز

 

وحدت

وحدت یا هماهنگی، یعنی اینكه اجزا در یك تركیب به یكدیگر تعلق دارند و با هم ، پیوستگی و ارتباط بصری دارنـد. وحـدت در یك طرح، باعث میشود كه یك تركیب، قابل فهم و خوانا باشد. وحدت، خـود دارای مفـاهیم گونـاگونی اسـت . نكتـه ی اساسـی در وحدت، این است كه بر اجزای طرح، مقدم است. همچنانكه هر جزء دارای معنی است، ممكن است هر كدام از اجزا دارای سلسله مراتبی هم باشند، لازم است كه در كل، با پیوستگی، تكرار و مجاورت، این معانی افزایش پیدا كنند. نكتـه دیگـری كـه در ایجـاد وحدت موثر است، پیوستگی در طرح است. نقاط، خطوط، فرمها، رنگها یا بافتها میتوانند در كل، طرح امتـداد یابنـد و از ایـن راه، وحدت در طرح را تقویت كنند. همچنین، با تكرار بعضی از اجزای موجود در بخشهای مختلف، تركیب افزایش پیـدا مـیكنـد. اجـزا میتوانند بسته به میزان مجاورتشان با یكدیگر، در یك تركیب كلی تر شركت كنند. این مجاورت، باعث ایجاد وحدت میشود.


اصول طراحی فضا

از آنجا كه طرحها به صورت فضایی احساس میشوند، طراح باید بتواند فضاها را نیز به خوبی طراحی كند. فضا در علوم مختلـف، دارای معانی مختلفی است. اما منظور از فضا در این بحث، مكان فعالیتهای انسان است. عملكرد فـضا بـا در نظـر گـرفتن نیازهـای روزانه ی توده مردم، فعالیتهای اجتماعی، معنای بهتری پیدا میكند. در یك فضای سبز شهری، فعالیتهای اجتماعی، مهـمتـر از جلوه های صرفاً طبیعی است. تركیب عناصر اولیه طبیعت با فضای مطلوب در چارچوب گردهمایی های اجتماعی و ایجاد تـسهیلات آن، ضروری است.

فضاهایی كه در شهر ایجاد میشوند، بستر كلیه فعالیتهای بیرونی انسان هستند. هر فـضا ویژگـیهـای بـصری خـود را دارد.

فضاها دارای عواملی، چون: شكل، مقیاس، ارتفاع نسبی، بعد، ظاهر و درجه شفافیت لبه هستند. لبه ها در فضاها نقش بسیار مهمـی دارند همانطوری كه «لینچ»، در كتاب «سیمای شهر» اشاره كرده است: مفهوم لبه برای شناخت فضاهای شهر بسیار حـای ز اهمیـت است. در درون یك فضای سبز شهری نیز، لبه ها از این اهمیت برخوردارند. لبه ها میتوانند از طریق اختلاف سطح زمـین یـا پوشـش گیاهی، ساختمانها و یا عوامل فیزیكی دیگر (نرده و...) ایجاد شده باشند. اما در هر صورت، در ایجاد تصور ذهنی از یك محل، نقش بازی میكنند.

عوامل موثر در شناخت فضا

«لینچ»، پنج عامل زیر را در درك مفهوم فضا موثر میداند: «لبه ها»، «راهها»، «گره ها»، «محله ها» و «نشانه ها»

راهها سازوكارهای نظم دهنده یك فضا هستند و با ایجاد دسترسی، عملكردهای اجتماعی و عملكردهای وابسته به انسانهـا را افزایش میدهند. راه ها میتوانند خصوصیت جمع كنندگی به یك مركز را یا خصوصیات توزیع كنندگی را داشته باشند.

«گره ها»، نقاط تجمع را برای انسانها فراهم میكنند. امكان رویارویی با دیگر افراد در گره ها صورت میگیرد. گره ها این فرصت را به طراح میدهند كه به سادگی، مكانی را برای تجمع افراد مهیا كنند. گره ها نقاط تلاقی راهها هستند.

در یك فضای سبز، «محله ها» در حقیقت، مكانهای جانمایی فعالیتها هستند. لازم است بـا درنظـر گـرفتن هـم خـوانی بـرای مجاورت آنها، تصمیمگیری شود. اولین وظیفه برنامه ریز، طراحی برای تحقق بخشیدن به فعالیتهای خاص است؛ به این منظـور، باید تسهیلات لازم برای این فعالیتها فراهم شود.

«تجربه مردم از محل»، در میزان رضایت آنان از آن فضا برای فعالیت و یا فعالیتهای خود، برای برنامه ریزی حـایز اهمیـت است. چنانچه، محل به اندازه كافی رضایتبخش و جالب باشد، شخص به ماندن در آنجا و لذت بردن از آن تشویق میشود. «نشانه ها» در یك مكان، نقش بسیار عمده ای در خاطره آن محل دارند. هر مكان خاص، دارای نوعی تصور ذهنی خاص خـود است كه میتوان آنها را به سهولت تفسیر كرد و به وضوح به خاطر سپرد.


ویژگی های فضایی

در كنار عواملی كه منجر به شناخت هویت فضا می شوند، ویژگیهای دیگری از جمله: تسلسل فـضایی، یعنـی فـضاهایی كـه در امتداد هم قرار میگیرند، فضاهایی كه برای رسیدن به یك مكان از آن ها عبور میكنیم، فضاهایی كه از درون یك فـضا مـیتـوانیم ببینیم، اطلاعات گذشته در مورد فضا و فضاهای مشابه، وضعیت ذهنی و تجربه های گذشته از سابقه فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و اقتصادی فرد، حساسیتهای زیبایی شناسانه نیز در شناسایی و تاثیر فضاها بر مكان و كیفیت فضا نیز، بایستی مورد توجه قرار گیـرد.

عواملی چون: زباله، سر و صدا، جاده، آب آلوده، هوای آلوده و...، میتوانند كیفیت فضا را تحت تاثیر قرار دهند.

همچنین، عوامل زیر میتوانند موجب تنش در افراد شوند و بر تجربه شخص از مكان نیز، تاثیر بگذارند.

1 .محیطهای شلوغ.

2 .میزان خشونت در جامعه محلی.

3 .احساس عدم كنترل محیط، شامل: فقدان كنترل، حریم شخصی و احساس محرمیت.

4 .احساس عدم ارزش نهادن به شخص، به عنوان عضوی از اجتماع

به عنوان یك طراح و یك برنامه ریز فضای سبز، لازم است میزان این تنشها را از طریق طراحی و یا حتـی مـدیریت مجموعـه، كاهش دهیم. به عنوان مثال، در فضاهای سبز، به عنوان بخشی از فضاهای شهری، میتوان شلوغی را با تامین سرانه بیشتر كنترل هر چند، این عوامل از كنترل طراح فضای سبز خارج است و بایستی در سطوح برنامه ریزی شهری، به آن پرداخته شود.

در مورد كنترل میزان خشونت در جوامع محلی نیز، طراح نمیتواند تاثیر مستقیم داشـته باشـد. عوامـل اجتمـاعی در ایـن زمینـه دخالت دارند. هر چند، میتوان با ایجاد محیطهایی آرام، تنشهای اجتماعی افراد استفاده كننده را كـاهش داد. نكتـه ای كـه در ایـن زمینه اهمیت دارد، دقت در تحلیل جامعه استفاده كننده، مشكلات اجتماعی و ... آنان است.

در مباحث اكولوژیكی عنوان Capacity Carring یا « ظرفیت برد»، تقریباً هم معنی با «سرانه» است. ظرفیت برد، به معنای حداكثر تعداد افـرادی اسـت، كه میتوانند از یك محیط استفاده كنند. در مواردی كه فضای سبز از لحاظ اكولوژیكی و محیط زیستی حایز اهمیت باشد (مـثلاً پـاركهـای ملـی) توجـه بـه ظرفیت برد محیط الزامی است، چرا كه بیشتر از آن میزان باعث تخریب محیط میشود.

اطلاعات و دانش ما در تبیین و چگونگی رفتار انسانها در فضا و عكس العمل آنان نسبت به این محیطهـا هنـوز محـدود اسـت.

بنابراین، تعیین آنكه، مردم چه محیطی را قابل زیست و یا قابل استفاده میدانند، یا چه عكس العملی نسبت به وضـعیتهـای خـاص خواهند داشت و چه عواملی باعث رضایت و ادامه استفاده از یك فضا و یا عدم رضایت و عدم استفاده از یك فـضا مـی شـود، كـار ساده ای نخواهد بود.

اما آنچه میتواند در بررسی پاره ای از این موارد، به ما كمك برساند، نحوه شناخت و تجربه مردم از محیط است. عـواملی كـه در این زمینه دخالت دارند، عبارتند از :

1- حسها، اولین تماس مردم با محیط، از طریق حسهای آنان صورت میگیرد (بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی)

2- نیازها، مردم یك دسته نیاز اساسی دارند كه به خاطر آن، در مقابل اطلاعاتی كه از راه حـسهـای خـود دریافـت مـیكننـد، عكس العملهای غریزی نشان میدهند (بقا، امنیت، ابراز هویت فردی، احساس موثر بودن)

3- خواست ها، مردم برای برآورده كردن نیازهای اساسی، به طور ذاتی، خواهان كسب اطلاعات از محیط خود هستند و این كـار را به علت نیاز به رضامندی، انجام میدهند.

5- زیبایی شناسی، دانش مردم و همینطور شرایط اجتماعی و فرهنگی و تجارب گذشته، موجب شكل گیری احساسهای آنـان میشود. آنچه كه به عنوان فضا احساس میشود، از صافی آموخته ها و تجارب میگذرد و به صورت كیفی، توسط فرد قضاوت میشود. فضاها میتوانند با ویژگی هایی كه دارند، بر احساس استفاده كنندگان تاثیر بگذارند و با تامین برخی ازنیازها و خواسـتهـا، مـورد توجه مردم قرار گیرند.

محوطه سازی و طراحی فضای سبز

 

این ویژگیها عبارتند از :

الف - محرمیت

محرمیت، به معنای حق فرد در كنترل اطلاعات دیگران درباره او است و در چهار دسته طبقه بندی میشود:

1- تنهایی، یا محدودیت كامل بصری، فرد در این سطح دارای آزادی مطلق است.

2- آشنایی نزدیك شامل: محدودیت فضایی به صورتی است كه جزیی از یك خانواده یا واحد اجتماعی كوچك، در آن قرار گیـرد در این سطح، آزادی نسبی برای افراد وجود دارد.

3- ناآشنایی، شخص در یك فضای عمومی، میتواند ببیند، بدون آن كه احساس دیده شدن داشته باشد، در این سطح، مردم در فضا قرار میگیرند، بدون اینكه آزادی آنان تهدید شود.

4- محدودیت، شخص در یك فضای عمومی، هم میتواند ببیند و هم میتواند دیده شود. این سطح از محرمیـت، بـرای رفتـار انسان، محدودیت ایجاد میكند.

ب- مطلوبیت

حس مطلوبیت، از جمله ویژگیهای فضایی است كه انسان را ترغیب به استفاده از آن فضا می كند مطلوبیت، به عوامل گوناگونی بستگی دارد كه عبارتند از: حس تعلق، حس امنیت، جذابیت، كارایی و عملكرد.

1- حس تعلق

حس تعلق، در مطلوبیت فضا نقش مهمی دارد و نكتهی دارای اهمیت در آن، احساس نیاز به آن مكان است. انسانها خواسته یـا

ناخواسته، دوستدار طبیعت هستند. مردم، علاوه بر ارزشهای زیست محیطی كه طبیعت در شهرها برای آنها به ارمغان می آورد، بـه ارزشهای اجتماعی فضاهای سبز نیز واقف هستند. بنابراین، براساس جامعه ای كـه قـرار اسـت از فـضای سـبز اسـتفاده كنـد، بایـد فعالیتهای اجتماعی مورد نیاز آنان را مدنظر قرار داد. مردم، حتی نیازهای تفریحی خود را در كنار طبیعت، دلپذیرتر مییابند.

2- حس امنیت

احساس امنیت، به منزله یكی از نیازهای اولیه انسان، است در طراحی فضاها بسیار اهمیت دارد. احساس امنیـت، تمایـل افـراد به حضور در یك محل را تقویت میكند.

عوامل موثر در حس امنیت، عبارتند از :

1 .محیط باید خوانا و قابل درك باشد؛ به طوری كه استفاده كنندگان بدانند در كجای محیط قرار دارند.

2 .محیط باید اطلاعات كافی برای استفاده كنندگان فراهم كند، تا بتوانند فضاهای مجاور را نیز درك كنند.

3 .استفاده كنندگان، باید بتوانند اشخاص در همسایگی خود را ببینند و ارتباط خود با آنان را از لحاظ دوستانه بودن یا غیردوستانه بودن، شناسایی كنند.

4 .استفاده كنندگان، باید بتوانند فعالیتهای امكانپذیر در هر قسمت را تشخیص دهند. محیط بایـد پیـامهـای روشـنی در ایـن زمینه القا كند.

3- جذابیت

جذابیت یك فضا، علاوه بر عوامل زیبایی شناسی، به عوامل دیگری نیز بستگی دارد كه عبارتند از:

1 .فضاها باید ضمن داشتن عملكرد، انگیزش های ذهنی مورد نیاز مردم برای احساس رضایت از محیط پیرامونشان را نیز، فراهم كنند.

2 .فضاها باید دارای غنا و تنوع كافی باشند، تا حواس انسانها را تحت تاثیر قرار دهنده و در آنان ایجاد علاقه كنند.

3 .فضاها باید موقعیتی را ایجاد كنند كه مردم بتوانند به شكل غیررسمی با یكدیگر ملاقات كنند.

4 .فضاها باید در عین هماهنگی، به قدر كافی پیچیده باشند تا حواس را تحریك كنند.

5 .فضاها نیازمند خصوصیات تمایز یافته ای هستند تا بتوانند حس مكان را برای مردم ایجاد كنند. ایـن مـسایل از لحـاظ ایجـاد حس در قلمرو خانگی، گروه همسایگی و یا اجتماعی و...، اهمیت دارد.

6 .فضاهای خصوصی و دارای محرمیت، در جایگاه خود لازم هستند و در صورت عدم نیاز به آن ، گشودگی و ارتبـاط در فـضاها باید مدنظر قرار داده شود.

7 .فضاها باید دارای مقیاس انسانی باشند. فضاهایی كه مردم در آنها احساس كوچكی كنند، منجر به ایجاد حس ترس و انـزوا میشوند.

یك طراح، زمانی میتواند یك فضای سبز را به بهترین صورت طراحی كند كه هم از اصول زیباشناختی اطلاع كافی داشـته باشد، هم گیاهان را به خوبی بشناسد و هم در مورد عوامل دخیل در هویت فضاها و فضاهای شهری، آگاهی داشته باشد.

گیاهان، دارای رنگها، بافتها، شكلها و خصوصیات خاصی هستند كه لازم است براساس اصـول زیبـاییشناسـی، در كنـار یكدیگر چیده شوند، اما از آنجایی كه لازم است فضاهای سبز، علاوه بر ویژگی بصری، ویژگی اجتماعی نیز داشـته باشـند، بایـد

بتوانند به عنوان یك فضای شهری، به بهترین وجه، ایفای نقش كنند. در این صورت، عوامل فضایی اهمیت پیدا میكنند.

محوطه سازی و طراحی فضای سبز

 
logo-samandehi
گروه بندی محصولات
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
جدیدترین اخبار
اولین نفری باشید که مطلع می شوید
گواهینامه ها
بانک ملت logo-samandehi
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به رام گل می باشد و هرگونه کپی پیگرد قانونی دارد.
طراحی سایت : ایران طراح